من گریه به خنده در همی پیوندم
پنهان گریم،به آشکارا خندم
ای دوست!گمان مبر که من خرسندم
آگاه نه ای که چون نیازمندم
بنمای رهی،که ره نماینده تویی
بشگای دری،که در گشاینده تویی
زنگار غمان گرفت دور دل من
بزدای،که زنگ دل زداینده تویی
نظرات دیگران ( ) |